۱- در هنگام نوشتن متن چک سعی کنید خودتان و با قلم خودتان متن چک را بنویسید؛ حتی اگر طرف مقابل شما مورد اعتماد شما باشد، هرگز اجازه ندهید دیگران متن چک را بنویسند.

۲- در قسمت "مبلغ چک" هم تومان را بنویسید و هم ریال را، مثلا دومیلیون تومان برابر با بیست میلیون ریال.

۳- در قسمت "در وجه" سعی کنید که وجه را به اسم شخص بنویسید و تا می توانید از نوشتن کلمه حامل خودداری کنید.

۴- بعد از آن که اسم طرف را نوشتید، برای جلوگیری از سوء استفاده احتمالی بنویسید که چک "بابت" چه چیزی صادرشده است، مثلا "آقای علی محمدی بابت خرید یک دستگاه ماشین".

۵- در داخل شکل مستطیل که باید مبلغ به عدد نوشته شود سعی کنید از سمت چپ با کم ترین فاصله به حرف "ر" در کلمه "ریال" شروع به نوشتن کرده و پس از نوشتن مبلغ در جلوی آن تا انتهای مستطیل خط تیره کشیده شود.

۶- پس از نوشتن عدد مورد نظر برای جلوگیری از زیاد نمودن رقم، چسب نواری روی مبلغ چسبانیده شود.

۷- سعی کنیدمتن چک را با اعصابی آرام بنویسید و از شتاب زدگی و عجله در نوشتن خودداری کنید و تا آن جا که ممکن است بدون قلم خوردگی باشد.

۸- چنانچه بدون قلم خوردگی چک را نوشتید و امضاء کردید، در بالای شکل مستطیل که رقم را نوشتید این کلمه را امضاء کنید؛ × بدون خط خوردگی× و دو طرف آن را با علامت ضربدر"×" ببندید و اگر چنانچه در هنگام نوشتن دچار قلم خوردگی شد ولو این که یک حرف یا یک عدد باشد پشت چک قید کنید که "مبلغ فلان و تاریخ فلان صحیح است و قلم خوردگی از اینجانب می باشد" این جمله را در پشت چک در گوشه ای قید کنید و امضاء نموده و سپس زیر آن را خط بکشید.

۹- در انتخاب امضا برای چک سعی کنید از امضای ساده که قابل جعل باشد خودداری کنید و زیر امضا نام و نام خانوادگی را به همراه تاریخ با خط خود قید کنید.

۱۰- پس از صدور چک، ته چک را نیز کامل کنید و تاریخ چک و مبلغ چک و این که چک را به چه کسی دادید؛ حتما قید کنید.

۱۱- از نمونه امضاء خود در قسمت ته چک و برگ چک خودداری کنید تا چنانچه مورد سرقت قرار گرفت جعل نمونه امضاء صورت نگیرد.

۱۲- همیشه سعی کنید دسته چک را در جای امن قرار دهید و از قرار دادن آن در ماشین و یا کشوی میز کاری که فاقد قفل است و یا جیب پیراهن خودداری کنید.

۱۳- چنانچه دسته چک یا یک برگ از اوراق چک مفقود یا مورد سرقت قرار گرفت در اسرع وقت به بانگ اطلاع دهید و طبق ماده ۱۴ قانون چک ظرف مدت یک هفته به دادسرا مراجعه نموده و ضمن طرح شکایت دستور قضایی را به بانک تحویل دهید. چنانچه دستور قضایی انجام نشود بانک مسوولیتی نخواهد داشت و می تواند وجه چک را پرداخت نموده و یا چک را برگشت بزند.

۱۴- اگر در متن چک جعل و دستکاری صورت گیرد و یا مورد کلاهبرداری قرار گیرد و یا اختلاف حساب وجود داشته باشد مطابق دستور بند ۱۳ عمل کنید.

۱۵- چنانچه معامله و یا قراردادی با چک صورت گرفت شماره چک و مبلغ چک و تاریخ آن حتما در متن قرارداد قید شود.

۱۶- از ضمانت با چک نسبت به افرادی که نمی شناسید یا احتمال عدم پرداخت او را می دهید خودداری کنید.

۱۷- باتوجه به مشکلات و تراکم کار در بانک و برای جلوگیری از برگشت خوردن چک سعی کنید مبلغ چک را یک روز قبل از موعد آن در بانک تامین نمایید.

۱۸- چنانچه در تامین وجه چک در موعد مقرر دچار مشکلی شدید، حتما با دارنده چک هماهنگی کنید و به او اطلاع دهید و از او درخواست مهلت نمایید تا با برگشت خوردن چک و بد حسابی مواجه نشوید.

۱۹- کسی که چک بلامحل صادر کند علاوه بر این که دادگاه او را به مبلغ چک محکوم می کند به مجازات حبس و جزای نقدی محکوم خواهد شد؛ پس با دست خود خودمان را گرفتار نکنیم.

۲۰- چنانچه چکی را بابت ضمانت یا تخلیه ملکی به طرف مقابل دادید حتما از او رسید اخذ کنید.

۲۱- اول متن چک را بنویسید و بعد امضا کنید و از امضا کردن چک بدون مبلغ و تاریخ جدا خودداری کنید. 

برگرفته از وب سایت https://www.dadgaranlawfirm.com

 نکات مهم و کاربردی در مورد چک

    معمولا زمانی که روابط شغلی میان کارگر و کارفرما به پایان می‌رسد به‌خصوص وقتی که انتهای این رابطه با دلخوری، کدورت و اخراج همراه است، شاهد شکل گیری دعاوی کارگری و کارفرمایی برای مطالبه حقوق تضییع شده هستیم. این‌جاست که پای شکایت به هیات تشخیص اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی و اجرای رای آن به میان می‌آید. در ادامه به بررسی جریان یکی از این دعاوی در هیات تشخیص می‌پردازیم و نحوه اجرای رای این مرجع را بررسی می‌کنیم.
 
اختلافات میان کارگر و کارفرما، در صورت وجود شرایط زیر در  این مرجع قابل طرح است:
1- ناشی از اجرای قانون کار و سایر مقررات کار، قرارداد کارآموزی، موافقت‌نامه‌های کارگاهی یا پیمان‌های دسته‌جمعی کار باشد.
2- سازش بین طرفین حاصل نشود.
در ادامه با کارمنتو همراه باشید تا کمی بیشتر در مورد رسیدگی به اختلافات کارگر و کارفرما صحبت کنیم.
 
در قانون کار ایران، چه راهکارهایی برای حل اختلاف بین کارگر و کارفرما وجود دارد؟
اگر مشمول یکی از موارد ذکر شده فوق برای اختلاف بین کارگر و کارفرما شده‌اید، به احتمال زیاد به دنبال راهکاری می‌گردید که بتوانید این مشکل را هرچه سریعتر برطرف کنید. معمولاً اختلافات این چنینی تحت تأثیر میزان آشنایی طرفین با قوانین کار و کوتاهی رخ داده توسط یکی از دو طرف اختلاف است؛ با این وجود دریافت مشاوره قانون کار باعث جلوگیری از ایجاد اختلاف بین کارگر و کارفرما و رفع مشکلات پیش آمده میشود. بنابراین چهار نتیجه زیر ممکن است اتفاق بیفتد:
 
الف) تسلیم شدن یکی از دو طرف اختلاف:
تسلیم شدن یکی از دو طرف اختلاف در جریان مذاکره یکی از رایج‌ترین نتایج این اختلافات است. اگر یکی از کارفرمایان یا کارگران در تفسیر قانون و قرارداد دچار مشکل شوند، طبیعتاً این موضوع باعث بروز اختلاف می‌شود. با گذشت زمان و کسب اطلاع در مورد قوانین کار، یکی از دو طرف اختلاف متوجه می‌شود که در انجام وظیفه اصلی خود کوتاهی کرده و در نتیجه تسلیم می‌شود. با توجه به اینکه این اختلاف به نهادهای قضایی و کیفری نمی‌رود، روش بهتری به شمار می‌رود.
 
ب) توافق بر یک موضوع مشترک:
این وضعیت بهترین حالتی است که برای اختلاف بین کارگر و کارفرما می‌تواند رخ دهد. در واقع دو طرف اختلاف روبروی هم نشسته و درباره موضوعات مختلف با یکدیگر بحث می‌کنند. نتیجه این بحث و مذاکره به یک نقطه مشترک می‌رسد که دو طرف راضی بوده و بر ادامه همکاری به توافق می‌رسند. البته برای این مذاکره چارچوب قانونی خاصی وجود ندارد و کارگران باید توجه داشته باشند که به خاطر عدم آشنایی با قوانین، مورد سوء استفاده قرار نگیرند.
 
ج) استفاده از شیوه سازش:
استفاده از سازش یکی دیگر از مواردی است که در اختلاف بین کارگر و کارفرما رخ می‌دهد. در این حالت یک شخص ثالث به عنوان سازش‌گر دخالت داده می‌شود تا زمینه توافق آن‌ها را به وجود بیاورد. نهاد سازش‌گر در اختلافات کارگری و کارفرمایی را می‌توان شوراهای اسلامی کار و انجمن‌های صنفی دانست که وفق قانون کار مصوب 1369 برای ایجاد سازش بین کارگر و کارفرما تلاش می‌کنند.
 
د) کمک گرفتن از مراجع حل اختلاف:
حالت چهارم زمانی رخ می‌دهد که دو طرف دعوا حاضر به توافق نباشند و از یک مرجع حل اختلاف برای بررسی و تصمیم گیری در مورد اختلافات استفاده می‌کنند. معمولاً در حالتی که اختلاف بین کارگر و کارفرما بسیار بزرگ باشد و موضوع بیش از تفسیر قانون یا کوتاهی در موارد کوچک باشد، مراجع حل اختلاف وارد می‌شوند تا پرونده را به‌طور کامل بررسی کنند. این موضوع را در بند بعدی بیشتر توضیح می‌دهیم.
 
 
مراجع رسیدگی به اختلافات بین کارگر و کارفرما
در کلیه مسائل مدنی و کیفری اصل بر صلاحیت مراجع دادگستری است. لیکن در مواردی به مانند اختلافات کارگرو کارفرما، امور ثبتی، مالیاتی، شهرداری، مقرراتی وضع شده که رفع اختلاف بین بعضا مردم با مردم و نیز مردم با سازمان‌های دولتی و عمومی در صلاحیت هیات‌ها و کمیسیون‌های خاصی قرار گرفته است. در مورد اول که موضوع بحث ماست، ماده 157 متن قانون کار مقرر می‌دارد که هرگونه اختلاف فردی بین کارفرما و کارگر یا کارآموز که ناشی از اجرای این قانون و سایر مقررات کار، قرارداد کارآموزی، موافقت‌نامه‌های کارگاهی یا پیمان‌های دسته‌جمعی کار باشد، در مرحله اول از طریق سازش مستقیم بین کارفرما و کارگر یا کارآموز و یا نمایندگان‌ آن‌ها در شورای اسلامی کار و در صورتی که شورای اسلامی کار در واحدی نباشد، از طریق انجمن صنفی کارگران و یا نماینده قانونی کارگران و کارفرما حل و فصل خواهد شد و در صورت عدم سازش، از طریق هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف رسیدگی و حل و فصل خواهد شد. در این نوشتار ابتدا به موارد قابل طرح در مراجع دادگستری، سپس در هیات‌های تشخیص و حل‌اختلاف و نیز هیأت‌های بدوی و تجدیدنظر تشخیص مطالبات سازمان تأمین‌اجتماعی و در انتها به موارد صلاحیت دیوان عدالت اداری خواهیم پرداخت.
 
1- مراجع دادگستری
دادسرا و دادگاه‌های دادگستری با شکایت طرفین قرارداد کار در موضوعات و جرائمی که حتما می‌بایست در مراجع قضایی رسیدگی شود، تحقیق را آغاز و براساس آیین‌ دادرسی کیفری، نسبت به صدور قرار و یا رأی مقتضی اقدام خواهند نمود. به عنوان نمونه حوادث ناشی از کار که به علت قصور صورت گرفته باشد ارائه دلایل انتساب تقصیر یا قصور بر عهده مدعی بوده و در صورت اثبات، محکوم علیه به پرداخت دیه و خسارت محکوم خواهد شد. مثال دیگر توهین و فحاشی هر یک از طرفین نسبت به یکدیگر می‌باشد که ابتدا در دادسرا تحقیق و در صورت صدور کیفرخواست، در دادگاه‌های جزایی رسیدگی و حکم لازم صادر خواهد شد.
 
هم‌چنین در صورتی که در ماهیت قرارداد کار اختلاف باشد مانند موارد ابطال قرارداد کار یا قراردادهای پیمانکاری یا مقاطعه‌کاری رسیدگی به موضوع اجرت و دستمزد کارگر در فرض شمول قانون مدنی مانند بهره‌گیری و استیفا از توان کودکان کم تر از سن قانونی و یا خسارات ناشی از مسئولیت مدنی کارفرما بر عهده محاکم دادگستری می‌باشد، بدیهی است بر خلاف شکوائیه در مسائل جزایی که در اوراق معمول قابل طرح است، باید موارد مذکور در قالب دادخواست با پرداخت هزینه‌های دادرسی و عندالزوم حق‌الزحمه وکیل و کارشناس به محاکم حقوقی تقدیم شود.
به علاوه قابل ذکر است که مرجع تجدید‌نظر در خصوص احکام صادره زائد بر مبلغ سیصدهزارتومان و دعاوی غیرمالی، دادگاه‌های فوق دادگاه‌های تجدیدنظر مرکز هر استان می‌باشد.
 
در پایان این قسمت توجه به این مهم نیز اهمیت دارد که به موجب قوانین جاری، دایره اجرای احکام دادگستری علاوه بر اجرای آرای صادره از دادگاه‌های خود، مرجع اجرای آرای صادره از هیات‌های تشخیص و هیأت حل اختلاف هم می‌باشد. بدین‌ترتیب چنان چه رأی قطعی به نفع کارگر صادر شد و لیکن کارفرما از آن تبعیت ننمود با درخواست کارگر، عین رأی به دادگستری محل ارسال تا پس ازصدور برگه اجراییه به کارفرما ابلاغ شود.
بدیهی است، چنانچه رأی مبنی بر بازگشت به کار باشد، کارفرما به مدت ده روز پس از ابلاغ اجراییه فرصت دارد تا کارگر اخراجی را به کار گمارد. هم‌چنین اگر رأی صادره مبنی بر مطالبه طلب از کارفرما باشد، وی می‌بایستی ظرف مدت یک ماه از تاریخ ابلاغ اجراییه طلب کارگر را بپردازد. در غیر این صورت، کارگر می‌تواند تقاضای توقیف اموال کارفرما(اگر دولت یا نهادهای عمومی نباشد)را معادل طلب خود بنماید.
 
2- هیأت حل اختلاف
هیات‌های حل اختلاف عمدتا در مراکز استان‌ها و برخی از شهرستان‌ها بنا به ضرورت و به تشخیص وزارت کار و امور اجتماعی تشکیل می‌گردد. براساس ماده 160 قانون کار، هر هیأت حل اختلاف دارای 9 عضو است:
الف) سه نفر نمایندگان دولت:
- مدیرکل کار و امور اجتماعی استان یا نماینده او.
- فرماندار شهرستان یا نماینده او.
- رئیس دادگستری شهرستان یا نماینده او.
ب) سه نفر نمایندگان کارگران به انتخاب کانون هماهنگی شورای اسلامی کار استان یا کانون انجمن‌های صنفی کارگران و یا مجمع نمایندگان کارگران واحدهای منطقه.
 ج) سه نفر نمایندگان کارفرمایان به انتخاب مدیران واحدهای منطقه.
 
نقش هیأت حل اختلاف عمدتاً رسیدگی به اعتراضات هر یک از طرفین اختلاف از آرای هیأت تشخیص که در ادامه به آن اشاره میکنیم، بوده و به عبارت دیگر مرجع تجدیدنظر می‌باشد. لیکن در مواردی از قبیل اختلافات ناشی از اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل می‌تواند رسیدگی نخستین نماید.
جلسات هیأت حل اختلاف با دعوت از نمایندگان فوق‌الاشاره توسط واحد کار و امور اجتماعی و به ریاست مدیرکل و امور اجتماعی و یا نماینده وی در ساعات غیراداری و بعضاً ساعات اداری در محل واحد مزبور خواهد بود.
حد نصاب لازم جهت رسمیت جلسات حداقل هفت نفر از اعضا بوده و در غیر این صورت تصمیمات متخذه از درجه اعتبار برخوردار نخواهد بود. هم‌چنین تصمیمات هیأت باید به اتفاق آراء و یا با اکثریت 4 رأی از 7 رأی و 5 رأی از 9 رأی اتخاذ شود. 
لازم به ذکر است که چنان‌چه جلسات هیأت با حضور 8 نفر از اعضاء تشکیل شود و این تعداد به دو بخش مساوی موافق و مخالف تقسیم شود، رأی گروهی قاطع است که نماینده واحد کار و امور اجتماعی در آن حضور دارد. هم‌چنین به منظور بررسی کارشناسانه و دقت در تصمیم‌گیری، قانون کار مقرر داشته هیأت‌های حل اختلاف می‌توانند در صورت ضرورت از مسئولین و کارشناسان انجمن‌ها و شوراهای اسلامی واحدهای تولیدی، صنعتی، خدماتی و کشاورزی دعوت به عمل آورده از نظرات مشورتی آنان بهره‌گیری نمایند.
نظر به این‌که موضوع اخراج برای کارگران اهمیت حیاتی داشته و مستقیماً به امنیت روانی و شغلی وی ارتباط دارد، از این رو به صراحت ماده 165 قانون کار در صورتی که هیأت حل اختلاف، اخراج کارگر را غیرموجه تشخیص دهد حکم بازگشت کارگر اخراجی و پرداخت حقوق او را از تاریخ اخراج صادر می‌کند.
گفتنی است، در مواردی که اخراج کارگر به دلیل این‌که کارفرما دچار اختلال و رکود اقتصادی یا ورشکستگی رخ دهد که به ناچار منجر به توقف کارگاه شود و منجر به تعدیل کارگران شود، این‌گونه موارد مشمول قسمت اخیر ماده فوق شده و کارگر استحقاق دریافت یک ماه آخرین حقوق ضرب در سنوات اشتغال را دارد.
البته همان‌طوری که در موارد تعلیق آمده است، چنان‌چه به لحاظ اموری مانند ایجاد مزاحمت یا آلودگی زیست‌محیطی و یا عدم رعایت مقررات ایمنی و بهداشتی به حکم قانون یا مراجع صلاحیت‌دار کارگاه تعطیل شود، عللی برای اخراج تلقی نمی‌شود مگر این‌که به موجب رأی مراجع حل اختلاف امکان راه‌اندازی مجدد آن میسر نباشد که در این موارد اخراج کارگر موجه تلقی و به قرارداد کار خاتمه داده می‌شود. در غیر این صورت چنان‌چه در تبصره ماده 165 قانون کار مقرر شده، اگر اخراج کارگر در مراجع حل اختلاف غیرموجه تشخیص و رأی به اعاده به کار وی و پرداخت حقوق ایام بلاتکلیفی او صادر شود و یا کارگر تمایل به بازگشت به کار سابق نداشته باشد، کارفرما مکلف است به موجب تبصره ماده فوق و براساس سابقه کار به نسبت هر سال 45 روز مزد به عنوان حق سنوات بپردازد.
در خصوص«حق سنوات»تجزیه و تحلیل از سه مورد دیگر نیز ضروری به نظر می‌رسد که شایسته است حسب مورد، در احکام مراجع حل اختلاف ملحوظ واقع شود:
به موجب ماده 27 قانون کار این مزایا حتی برای کارگرانی که اخراج آنان حاصل قصور و نقض آئین‌نامه‌های انضباطی است نیز می‌شود. بدین توضیح که در فرض مزبور و در صورت تذکرات کتبی و اعلام نظر مثبت شورای اسلامی کار، کارفرما حق دارد علاه بر مطالبات و حقوق معوقه به نسبت هر سال سابقه کار معادل یک ماه آخرین حقوق کارگر را به عنوان حق سنوات به وی پرداخته و قرارداد را فسخ کند.اول این‌که:
بنابراین چنان‌چه ملاحظه می‌شود در صورتی که کارگر حتی در انجام وظایف محوله قصور ورزد و یا آیین‌نامه‌های انضباطی کارگاه را پس از تذکرات کتبی نقض نماید، کارفرما مکلف شده علاوه بر مطالبات و حقوق معوقه در ازای هر سال سابقه کار معادل یک ماه آخرین حقوق کارگر به عنوان حق سنوات به وی پرداخته، سپس قرارداد کار را فسخ نماید. به علاوه در صورت ترک کار توسط کارگر حتی در مواردی که زیان‌هایی را نیز به دنبال داشته باشد، کارفرما مکلف است کلیه حقوق ناشی از قرارداد را به وی یا وراث او پرداخت نماید.
به موجب قانون کار، هرگاه خاتمه قرارداد کار در اثر از کارافتادگی کلی و یا بازنشستگی کارگر باشد، وی به نسبت هر سال سابقه خدمت استحقاق دریافت یک ماه آخرین حقوق را دارد. لیکن چنان‌چه کاهش توانایی‌های جسمی و فکری وی، به تأیید کمیسیون پزشکی ناشی از کار باشد میزان آن دو ماه آخرین حقوق به ازای هر سال سابقه اشتغال خواهد بود.دوم این‌که:
در خصوص مزایای پایان کار کارگرانی که در قراردادهای کار معین و یا قراردادهای موقت به کار گرفته می‌شوند، پرداخت حق سنوات بر اساس تبصره 4 ماده 41 قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر مصوب 1/2/1394، به نسبت مدت کارکرد به مأخذ هر سال یک ماه آخرین مزد به کارگر پرداخت می‌شود.سوم این‌که:
بدیهی است شرایط مذکور حداقل‌هایی است که مطابق قانون کار تعیین گردیده از این‌رو اگر به موجب توافق کتبی یا شفاهی ضمن قرارداد دریافت مبالغ بیشتری ولو در مدت کم‌تر از یک سال پیش‌بینی شود، رقم مذکور ملاک حق سنوات خواهد بود. هم‌چنین چنان‌چه مزایای پایان کار به صورت سالانه پرداخت شود، با توجه به این‌که حسب ماده 24 قانون کار یک ماه آخرین حقوق کارگر ملاک حق سنوات می‌باشد، از این رو مبالغ پرداخت سالانه علی‌الحساب تلقی و کارفرما مکلف است در پایان قرارداد کار مبلغ مابه‌التفاوت را به کارگر بپردازد.
3- هیأت تشخیص:
مرجع بدوی جهت رسیدگی به اختلافات کارگر و کارفرما، هیأت تشخیص است. براساس قانون کار ترکیب هیأت مزبور متشکل از یک نفر نماینده وزارت کار و امور اجتماعی، یک نفر نماینده کارگران به انتخاب کانون هماهنگی شورای اسلامی کار استان و یک نفر نماینده مدیران صنایع به انتخاب کانون انجمن‌های صنعتی کارفرمایان استان می‌باشد. البته وزارت کار می‌تواند حسب نیاز و در مورد صورت لزوم نسبت به تشکیل چند هیأت تشخیص در سطح هر استان اقدام نماید.
 
مراحل رسیدگی به اختلافات بین کارگر و کارفرما:
رسیدگی در این مراجع دو مرحله بدوی و تجدیدنظر دارد که مرحله بدوی آن در هیات تشخیص و مرحله تجدیدنظر آن در  هیات حل اختلاف می‌باشد. هر دو مرجع رسیدگی کننده مرجع اختصاصی اداری هستند و از نهادهای زیر‌مجموعه قوه مجریه قلمداد می‌شوند و در واقع جزو ساختار تشکیلاتی بدنه دولت بوده و صلاحیت ذاتی رسیدگی به برخی از اختلافات مردم با دولت را دارا هستند؛ اما چنانکه خواهیم دید، پای دادگاه‌های دادگستری برای اجرای آرای این مراجع به میان می‌آید.
 
رسیدگی در مرحله ی بدوی(ابتدایی):
رای شروع رسیدگی در مراجع حل اختلاف، باید ذینفع یا نماینده قانونی وی، دادخواست خود را به واحد کار و امور اجتماعی محل تقدیم کند. منظور از واحد کار و امور اجتماعی محل، اداره کل، اداره با نمایندگی کار و امور اجتماعی است که آخرین محل کار کارگر در حوزه آن قرار دارد. دادخواست باید کتبی و به زبان فارسی باشد و بر روی برگ های مخصوص نوشته شود. این دادخواست باید شامل موارد زیر باشد:
 
- نام، ‌نام خانوادگی، نام پدر، سال تولد، اقامتگاه، نوع شغل و میزان سابقه کار در کارگاه(چنانچه خواهان کارگر باشد).
- نام، نام خانوادگی و اقامتگاه خوانده.
- موضوع شکایت و شرح خواسته به تفکیک مورد.
- امضاء یا اثر انگشت خواهان.
 
پرداخت هزینه‌های دادرسی همیشه برای مردم یک دغدغه است، اما رسیدگی به دعاوی در مراجع حل اختلاف هیچ هزینه‌ای ندارد و کاملا رایگان است به طوری که پس از تقدیم دادخواست، وقت رسیدگی با روز و ساعت مشخص تعیین و به کارگر و کارفرما ابلاغ می‌شود.
 
رسیدگی در مرحله تجدیدنظر:
هیأت حل اختلاف مرجع رسیدگی به اعتراض و شکایت از آرای هیأت های تشخیص است مگر در مواردی که قانون اتخاذ تصمیم را مستقیما به آن محول کرده باشد. مقررات مربوط به طرح دادخواست، ‌تشکیل جلسه، تنظیم صورت جلسه، ابلاغ، ارجاع به تحقیق و کارشناسی و صدور رأی در این مرحله، همان مقررات مربوط به هیأت تشخیص است و می‌توان با مراجعه به«آئین نامه رسیدگی و چگونگی تشکیل جلسات هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف موضوع ماده 164 قانون کار»به طور دقیق در جریان روند رسیدگی و مدارک مورد نیاز در هر مرحله قرار گرفت.
 
تصمیمات هیات تشخیص:
در مواردی که هیات تشخیص در خصوص موجه بودن یا نبودن اخراج کارگر، اظهار نظر می‌کند مرجع مذکور در صورت عدم تایید اخراج، نسبت به حق‌السعی معوقه کارگر، رای صادر‌ خواهد کرد. چنانچه به تقاضای یکی از طرفین و تایید هیات، تصمیم‌گیری مشروط به تحصیل نظر کارشناسی باشد، هیات با تعیین مهلت مراتب را به ذینفع اعلا‌م می‌کند تا پس از پرداخت هزینه مقرر، موضوع به کارشناسی ارجاع شود. عدم پرداخت هزینه کارشناسی در مهلت مقرر، به منزله صرفنظر کردن ذینفع از استناد به سند مورد نظر خواهد بود. پس از خاتمه رسیدگی، هیات تشخیص به اتفاق یا اکثریت مبادرت به صدور رای خواهد کرد. در صورت وجود نظر اقلیت، این نظر نیز در صورتجلسه قید می‌شود.
 
اجرای رای هیات تشخیص:
رای هیات تشخیص اداره تعاون، کار و رفاه به خوانده ابلاغ شد. در ادامه قصد داریم به بررسی بیشتر این رای و نحوه اجرای آن بپردازیم. صدور رای به‌تنهایی، کارگر را به حق بیمه خود نمی‌رساند. این رای باید اجرا شود. با وجود اینکه رسیدگی به اختلاف بر عهده هیات تشخیص وزارت کار بوده است، در مواردی ممکن است اجرای رای به عهده دادگاه‌ها واگذار شود. محاکم دادگستری علاوه بر اجرای آرای صادره از دادگاه‌های دادگستری، آرای صادره از هیات تشخیص و هیات حل اختلاف را نیز اجرا می‌کنند، بدین صورت که اگر رای قطعی به سود کارگر صادر شود ولی کارفرما از آن تبعیت نکند با درخواست کارگر، عین رای برای اجرا به دادگستری مربوطه ارسال خواهد شد. در اداره دادگستری براساس رای صادره، اجرائیه صادر و به کارفرما ابلاغ می شود. اگر رای مبنی بر بازگشت به کار کارگر باشد، کارفرما ظرف 10 روز از دریافت برگه اجرائیه فرصت دارد آن را به اجرا بگذارد و کارگر را مشغول به کار کند و اگر رای صادره مبنی بر مطالبه طلب از کارفرما باشد ظرف یک ماه از ابلاغ اجرائیه می‌بایست طلب کارگر را تادیه کند در غیر این صورت کارگر می تواند تقاضای توقیف اموال کارفرما را معادل طلب خود بنماید.
 
نقش دیوان عدالت اداری:
رای هیات حل اختلاف کارگر و کارفرما قطعی است و باید اجرا شود. با این وجود کسی که به موجب این رای محکوم شود، هنوز یک راه اعتراض دیگر به رای هم دارد و آن مراجعه به دیوان عدالت اداری است. دیوان تنها از نظر نقض قوانین و مقررات یا مخالفت با آن‌ها رای را مورد بررسی قرار می دهد و تصمیم گیری می کند. دیوان عدالت اداری بر اساس اصل 173 قانون اساسی«به منظور رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین یا واحدها یا آیین‌نامه‌های دولتی و احقاق حقوق آنها»در سال 1363 و با تصویب قانون تشکیل دیوان عدالت اداری پا به عرصه وجود گذاشت. رسیدگی به اعتراضات و شکایات از آرا و تصمیمات قطعی مراجع اختصاصی اداری، منحصراً از حیث نقض قوانین و مقررات یا مخالفت با آن‌ها، در قلمرو صلاحیت شعب دیوان عدالت اداری است.
 
و در پایان
با توجه به آنچه گفته شد اختلاف کارگر و کارفرما از زمانی که مطرح می‌شود تا زمانی که به اجرا درمی‌آید مراحل مختلفی را سپری می‌کند. ابتدا کارگر باید با مراجعه به واحد کار و امور اجتماعی محل مراجعه کند. سپس پرونده در هیات تشخیص مطرح و مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. رای هیات تشخیص معمولا قابل اعتراض در هیات حل اختلاف است. رایی که این هیات صادر می‌کند قطعی است و باید به اجرا درآید. این رای در صورتی که به نفع کارگر باشد به کارفرما ابلاغ می‌شود و وی مجبور به اجرای آن است. تا این مرحله رسیدگی در اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی جریان داشته است. اما ممکن است کارفرما با سنگ‌اندازی در مسیر اجرای رای، باز هم از پرداخت حقوق کارگر خودداری کند. در این مرحله کارگر باید اجرای آن از طریق مراجع قضایی را درخواست کند.

برگرفته از وب سایت https://karmento.ir/

نکات مهم در اختلافات کارگر و کارفرما

 1-  بعداز فوت شوهر اگر وی فرزندی نداشته باشد ارث چگونه به همسر تعلق می گیرد؟
بعداز فوت شوهر اگر وی فرزندی نداشته باشد،زن از اموال او 1/4 ارث میبرد و اگر فرزندی از وی باشد سهم الارث زن به نصف این میزان به معنی 1/8 کاسته می شود.
 
2-  اگر شخصی وراث نداشته باشد چه می شود؟
طبق قوانین ارث در جمهوری اسلامی ایران:
 اگر فردی وراث نداشته باشد، اموال وی به نفع دولت و با رای دادگاه گرفته شده و در موارد عام المنفعه( کارهایی که نفع آن ها به همه مردم رسد) مصرف می شود.
 
3-  در قوانین ارثیه اخذ گواهی انحصار وراثت به چه معناست؟
اخذ گواهی انحصار وراثت به معنای مطالبه سهم الارث نیست بلکه فقط برای تایین ورثه است.
 
4-  در قوانین ارثیه گرفتن ارث قبل از فوت مورث چگونه است؟
در شرایط گرفتن ارثیه، گرفتن ارث قبل از فوت مورث(پدر) امکان پذیر نیست و فاقد و جاهت قانونی است.
 
5-  تکلیف ارث فرزند خوانده چیست؟
فرزند خوانده از اموال مادرخوانده و پدرخوانده ارث نمی برد، اما بعداز فوت آنها می تواند از مستمری پدر خوانده و مادر خوانده استفاده کند.
 
6-  قانون محروم ورثه از ارث چیست؟
لازم است بدانید هیچکس نمی تواند فرزند یا ورثه خود را به موجب وصیت نامه از ارث محروم کند و چنین وصیتی معتبر نیست.
 
7-  کسی که به به موجب رابطه سببی از متوفی، ارث می برد کیست؟
تنها شخصی که به موجب رابطه سببی از متوفی ارث می برد، همسر است بقیه وراث به دلیل رابطه نسبی (خونی) ارث می برند.
 
8-  اگر متوفی فرزند نداشته باشد، اموال وی چگونه تقسیم می شود؟
اگر متوفی فرزند نداشته باشد اما والدین او در قید حیات باشند وراث او شامل پدر و مادر و به خواهر و بردار او ارث تعلق نمی گیرد.
 
9-  در قوانین ارثیه:
غیر از اموال نوعی دیگر از ارث وجود دارد که اگر شخص متوفی مرتکب قانون شکنی و نقض قانون شود ورثه نیز از او ارث میبرند.
 
10-  مادر از فرزند فوت شده چگونه ارث میبرد؟
بطور کلی ارث مادر از فرزند به شرح زیر می باشد:
 * چنانچه مادر تنها فرد زنده از طبقه اول باشد تمام ارث تعلوق خواهد گرفت.
 * چنانچه هم مادر و هم پدر در قید حیات باشند ولی بردار و خواهری نداشته باشد 1/3 ارث تعلق خواهد گرفت.
 * چنانچه هم والدین و هم خواهر و بردار در قید حیات باشند 1/6  ارث تعلق خواهد گرفت.
 * چنانچه فرد متوفی فرزند ویا نوه داشته باشد 1/6 تعلق میگیرد.
 
11-  قبل از رسیدن به سن قانونی ارث به شما تعلق خواهد گرفت یا خیر؟!
باید بدانید بله، شما می توانید بعداز رسید به سن 18 سالگی و سن قانونی ارث را برداشت کنید.
 
12-  اولویت تقسیم ارث چگونه است؟
در ماده 862 قانونی مدنی برای تقسیم ارث سه طبقه وجود دارد که عبارتند از:
 
1-پدر و مادر و نوادگان و نوادگان نوادگان
2-نیکان و اخوی و همشیره و نوادگان آنها
3-اعمام و اعمات و اخوال و خالات و نوادگان آنها
13-  مادری که وصیت نامه نداشته باشد تقسیم ارث بین دختر و پسر وی به چه صورت است؟
ارث از مادر ویا پدر هیچ فرقی نمی کند بعد از فوت سهم دکور دوبرابر اناث است به عبارتی پسر 2برابر دختر ارث می برد.
 
14-  سهم تقسیم ارث ملک همسر چگونه است؟
طبق قانون: برای تقسیم ارث ملک وراث باید ملک را پس فروش میان خود تقسیم کنند.
 در تقسیم ارث ملک سهم ارث همسر از ملک موروثی 1/8 است
 پسر از دختر 2 برابر سهم خواهد داشت.
 
15-  بعداز فوت پدر قانون فروش خانه چگونه است؟
اگر تصمیم دارید ملک موروثی را بفروشید در حالی که مادر در قید حیات است و هنوز در آن خانه سوکنت میکند از نظر قانون مشکی نخواهد داشت. مگر آنکه پدر در وصیت نامه خویش نوشته باشد”تا زمانی که همسرم زنده است میتواند در آن خانه سکونت کند و فرزندان حق فروش آن را ندارند.”
 
16-  بردار از خواهر و بلعکس یا برادر از برادر ویا خواهر از خواهر ارث میبرد!؟
زمانی این اتفاق خواهد افتاد که نه از طبقه اول ورای کسی باشد، نه پدر بزرگ و مادربزرگ آنان در قید حیات باشند.
 
17-  مهریه به ارث می رسد؟
مهریه حق مالی زن است و مانند سایر حقوق مالی به ارث می رسد،
لذا درصورتی که زنی در قید زوجیت بامرادی باشد و فوت نماید وراث زن میتوانند مهریه را به نسبت سهم الارث خودشان از مرد مطالبه نمایند.
 
18-آیا می دانید در قوانین ارثیه چگونه مردان از همسران خود ارث می برند؟
زمانی این مرد از همسر خود ارث میبرد که به موجب عقد نکاح دائم رابطه زوجیت بین آنان شکل گرفته باشد، زوج از تمام اموال زوجه ارث میبرد.
 بر طبق قانون ارث:
ارث مرد از اموال زن خود در صورت داشتن فرزند 1/4 و درصورتی که فرزندی نداشته باشد 1/2 ارث می برد.
 
19-  در ازدواج موقت ارث تعلق میگیرد یا خیر؟
در ازدواج موقت ارث وجود ندارد  و شرط ارث بردن باطل است.
 
20-  نرخ قانون جدید مالیات بر ارث چقدر است؟
پاسخ به سوالات ارثیه و مالیات بر ارث
شرح قوانین ارثیه
طبقات وراث    سپرده مجازی بانک      سهام بورسی سهام غیره بورسی و سهام الشرکه          سایر اموال/حق الامتیاز سپرده های غیره مجاز       املاک  حق واگذاری و سرقفلی          وسایل نقلیه
وراث طبقه اول %3     %0.75         %6          %10   %7.50         %3     %2
وراث طبقه دوم %6     %1.50         %12          +   %15   %6     %4
وراث طبقه سوم %12   %3     %24   %40          %30   %12   %8
 
21-  زن از همسر خود بعداز طلاق ارث میبرد؟
طبق قانون اگر شوهر زن خود را طلاق دهد، اما او در زمان عده فوت کند، زن از اموال شوهر ارث خواهد برد.
اگر بعداز عده فوت کند شوهر به هیچ عنوان به زن ارث تعلق نخواهد گرفت.
 
22-  در قوانین ارثیه به نوازد مرده ارث تعلق خواهد گرفت؟
نوزاد به محض متولد شدن فقط یک گریه کند و بعد فوت کند به او ارث تعلق می گیرد.
 طبق ماده 875 قانون مدنی:
 این ماده ذکر شده است که شرط وراثت زنده بودن است در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد،
 در صورتی ارث می برد که نطفه او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود، اگرچه فورا بعداز تولد بمیرد.
 
23-  در چه شرایطی به نوه ارث میرسد؟
تازمانی که فرزند وجود داشته باشد به نوه ارث نمیرسد.
بنابراین چنانچه پدربزرگ و مادربزرگ فوت کنند،
عمه-عمو
خاله-دایی
در قید حیات باشند به نوه ارث نمی رسد.
مگرآنکه شرایط بالا هیچکدام وجود نداشته باشد در چنین موقیتی نوه ارث خواهد برد.
 
24-  مالیات برارث برای چه اموالی الزامی است؟
برای اموال بالا 50 میلیون تومن پرداخت مالیات برارث الزامی می باشد.
 
25-  در قوانین ارثیه چگونه به تنهایی تقسیم ترکه صورت می گیرد؟
چنانچه یک یا چند نفر از ورثه راضی به تقسیم ارث نباشند،
 
شخصی که مایل به تقسیم اموال است میتواند با مراجعه به دادگاه به تنهایی درخواست تقسیم ترکه را کند.
 
26-  کسی که عمدا مورث خود بکشد ارث به او تعلق نخواهد گرفت؟
طبق ماده 880 قانون مدنی:
قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمداً به قتل برساند از ارث ممنوع خواهد شد.
همچنین اگر شریک ،بالمباشره یا بالتسبیب  و همکاری در قتل داشته باشد از ارث محروم است.

برگرفته از وب سایت https://nolo.asia
 
 

نکات مهم و کاربردی در مورد ارث

 1- در اجاره مسکن باید مدت اجاره معین باشد والا مدت اجاره ها یکسال تعیین می شود. مدت اجاره از روزی شروع می شود که بین موجر و مستاجر توافق شود. و اگر در عقد اجاره ابتدای مدت ذکر نشود، از زمان انعقاد قرارداد محسوب خواهد شد.
 
۲- لازم نیست که موجر مالک عین مستاجره باشد، ولی باید مالک منافع آن باشد. پس اگر الف خانه ای را از دیگری اجاره کرد چون مالک منافع آن است قادر به انتقال منافع در مدت اجاره به دیگری است، مگر آنکه در قرارداد اجاره خلاف آن شرط شده باشد.
 
3- اگر بعد از قرارداد معلوم شود که عین مستأجره در حال اجاره معیوب بوده، مستأجر حق فسخ دارد. البته اگر موجر رفع عیب کند به نحوی که به مستأجر ضرری وارد نشود، مستأجر حق فسخ نخواهد داشت. اگر عیب در مدت استفاده از مورد اجاره حادث گردد، مستأجر نسبت به بقیه مدت اجاره حق فسخ خواهد داشت.
 
۴- موجر نمی تواند در مدت اجاره در عین مستأجره تغییر دهد که با استفاده مستأجر از آن در تعارض باشد و اگر مورد اجاره نیاز به تعمیراتی داشته باشد که تأخیر در آن موجب ضرر به موجر شود، مستأجر نمی تواند مانع این تعمیرات گردد حتی اگر این امر مانع استفاده او از مورد اجاره شود. در این حالت مستأجر می تواند از حق فسخ استفاده کند.
 
۵- تعمیرات و كليه مخارجی که در مورد اجاره برای امکان بهره برداری از آن لازم است به عهده مالک می باشد، مگر آنکه در اجاره نامه خلاف آن قید شود و نیز پرداخت هزینه های مربوط به اسباب و لوازمی که برای استفاده از مورد اجاره ضروری است بر عهده مالک می باشد مانند نصب آبگرمکن یا شوفاژ و .....
 
۶- اگر مستأجر خارج از حدود متعارف از مورد اجاره بهره برداری کند و موجر نتواند مانع او از این امر شود، حق فسخ برای موجر بوجود می آید. برای مثال به جای استفاده و مصرف خانگی از برق، مصرف صنعتی از برق داشته باشد.
 
۷- مستاجر باید در زمانهای تعیین شده در قرارداد، اجاره بها را پرداخت کند و در مقابل از موجر رسید دریافت کند.
 
۸- اگر مستأجر از مورد اجاره در غیر موردی که در اجاره نامه آمده استفاده کند، موجر حق فسخ اجاره را خواهد داشت. برای مثال در قرارداد اجاره آمده که این مکان برای استفاده مسکونی به اجاره داده ولی مستأجر از آن استفاده تجاری کند.
 
۹- عقد اجاره به محض پایان مدت اجاره، برطرف می شود و اگر بعد از پایان مدت اجاره مستاجر آن را در تصرف خود نگهدارد باید به موجر اجاره بهایی که معادل اجاره بهاء مکانی که شبیه آن مکان است، بپردازد حتى اگر از آن استفاده نکند.
 
۱۰- عقد اجاره با فوت موجر یا مستأجر باطل نمی شود اما اگر موجر تنها تا زمان حیات خود مالک منافع مورد اجاره باشد با فوت او اجاره نسبت به بقیه زمان باطل خواهد شد و نیز اگر در قرارداد اجاره مباشرت مستأجر در استفاده از مورد اجاره شرط شود با فوت مستأجر عقد اجاره پس از آن باطل می شود.|
 
۱۱- اگر مستأجر مورد اجاره را به دیگری اجاره دهد اجاره باطل یا فسخ نمی شود، مگر آنکه موجر در قرارداد اجاره برای خود به هنگام تحقق این امر حق فسخ را شرط کرده باشد.
 
۱۲- اگر مستأجر بدون اجازه موجر در مورد اجاره تعمیراتی کند حق مطالبه آن را از موجر ندارد.
 
۱۳- اگر مستأجر بدون اجازه مؤجر در خانه یا زمینی که اجاره کرده  ساخت و ساز کند یا درختی بکارد موجر حق دارد که آن را از بین ببرد و اگر در اثر این عمل نقصی به بنا یا زمین مورد اجاره وارد شود بر عهده مستأجر خواهد بود.
 
۱۴- تنظیم قرارداد اجاره هم به صورت عادی و هم رسمی ممکن است. معمولا اشخاص بصورت عادی در آژانس های مسکن مبادرت به تنظیم قرارداد می کنند. باید توجه داشت که اولا برای تنظیم قرارداد اجاره به صورت عادی حتما دو نفر به عنوان گواه ذیل سند اجاره را امضاء کنند تا طرفین از مزایای قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۷۶ بهره مند شوند. ثانيا صرف تنظیم قرارداد در فرم های چاپی یا تایپ مفاد قرارداد موجب رسمی شدن آن نمی شود و تأثیری در ماهیت آن ندارد.
 
۱۵- قراردادهای عادی اجاره باید با قید مدت اجاره در دو نسخه تنظیم شود و به امضاء موجر و مستأجر برسد و به وسیله دو نفر افراد مورد اعتماد طرفین به گواهی برسد. هرگاه موجر یا مستاجر به نمایندگی از دیگری قرارداد تنظیم کند باید توجه داشت شخصی که خود را به عنوان نماینده معرفی می کند، دلیل نمایندگی او باید به رویت طرف مقابل رسیده و پیوست قرارداد شود. پس اگر الف خود را وکيل همسرش به عنوان موجر معرفی می کند باید وکالت نامه رسمی مبنی بر وکالت در انعقاد عقد اجاره از سوی او ارایه دهد.
  
۱۶- پس از پایان مدت اجاره اگر مستأجر از تخلیه مورد اجاره امتناع کند به درخواست موجر تخلیه صورت خواهد گرفت. برای تخلیه اگر سند عادی باشد باید نکات زیر رعایت شود. درخواست برای تخلیه به شوراهای حل اختلاف یا حسب مورد دادگاه محل ارائه و مشتمل بر نام و نام خانوادگی و محل اقامت مستاجر و مشخصات عین مستاجره مشخصات و تاریخ سند اجاره و کپی برابر اصل شده قرارداد اجاره و کپی برابر اصل شده سند مالکیت ملک می باشد.
 
۱۷- شورای حل اختلاف یا دادگاهی که به درخواست رسیدگی می کند با احراز مالكيت با ذینفع بودن موجر دستور تخلیه را صادر خواهد کرد. پس از ابلاغ این دستور توسط مأمورین به مستأجر، او مکلف است ظرف ۳ روز پس از ابلاغ دستور دادگاه نسبت به تخلیه اقدام کند.
 
۱۸- اگر موجر مبلغی به عنوان ودیعه یا تضمین یا قرض الحسنه و ... از مستاجر دریافت کرده باشد تخلیه و تحویل مورد اجاره، موکول به استرداد آن سند یا وجه به مستأجر می باشد.
 
۱۹- اگر سند اجاره رسمی باشد برای تخلیه مورد اجاره درخواست صدور اجرائیه از دفتر خانه ای که قرارداد اجاره را تنظیم کرده به عمل می آید و دفترخانه پس از احراز هویت و صلاحیت موجر اوراق اجرائیه را ظرف ۲۴ ساعت و در سه نسخه با قید تخلیه محل مورد اجاره به دایره اجرای اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک محل می فرستد و اداره ثبتظرف ۲۴ ساعت نسبت به تشکیل پرونده و صدور ابلاغ و تخلیه به مأمور اقدام می کند و مأمور اجرا نیز مکلف است ظرف ۴۸ ساعت اجرائیه را به مستأجر ابلاغ و مستأجر ظرف ۳ روز از تاریخ ابلاغ نسبت به تخلیه اقدام نماید.
۲۰- اگر موجر مدعی ورود خسارت به مورد اجاره از سوی مستأجر یا عدم پرداخت اجاره بها با بدهی شارژ و... باشد نمی تواند رأسا نسبت به برداشت این مبلغ از ودیعه ای که نزد اوست اقدام کند بلکه می تواند برای رسیدن به حق خود بسته به مورد به دادگاه یا شورای حل اختلاف مراجعه و با تقدیم دادخواست مطالبه ضرر و زیان به میزان مورد ادعا نماید .

برگرفته از وب سایت http://vakilepaye1.com
 

20 نکته مهم در مورد اجاره اماکن مسکونی​​​​​​​

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش